پایان رنج، لبخند

ساخت وبلاگ
    بیان: تنها دارنده نشان عالی سرآمد در کشور بیان: برترین شرکت نرم‌افزاری ایران به انتخاب سومین دوسالانه جوایز فناوری بیان: برگزار کننده مسابقه بین المللی با حضور برنامه‌نویسان برتر ۱۰۳ کشور جهان بیان: برگزیده جشنواره ملی ارتباطات در محور خدمات نوین بیان: برترین ارائه دهنده سرویس وبلاگ کشور به انتخاب جشنواره ملی رسانه‌های دیجیتال دارنده نشان بلورین از جشنواره رسانه‌های دیجیتال آموزش س پایان رنج، لبخند...ادامه مطلب
ما را در سایت پایان رنج، لبخند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fallingdowna بازدید : 6 تاريخ : پنجشنبه 16 شهريور 1396 ساعت: 12:39

راه مست بود هر چه می رفتیم ما را به جای دیگری می برد... مهدی اشزفی| متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد. دریافت پایان رنج، لبخند...ادامه مطلب
ما را در سایت پایان رنج، لبخند دنبال می کنید

برچسب : شبکه 3,شبنم طلوعی,شبکه ورزش, نویسنده : 5fallingdowna بازدید : 23 تاريخ : سه شنبه 9 آذر 1395 ساعت: 18:29

هاج و واج یه مصاحبه از مرحوم پازولینی به زبون اصلی دیدم که رفیق(نیک نام) لطفش مشمول حالمون شد مث همیشه ترجمه‌ش کرد و ما رو از جهل حیرون مرکب درآورد ، قسمتی از این مصاحبه روح‌فزا حضرت می‌فرمان: [واقعیت انسان‌ها در مصرف کننده بودن است، تلوزیون یک رسانه‌ی توده‌ایست که جز تبدیل کردن ما به کالا و از خود بیگانه ساختن کاری نمی‌کند.] الله اکبر به این حجم از فهم دهه‌ی هفتاد میلادی طوری.

پایان رنج، لبخند...
ما را در سایت پایان رنج، لبخند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fallingdowna بازدید : 31 تاريخ : سه شنبه 9 آذر 1395 ساعت: 18:29

جرئت کردم فایل‌های صوتی اون شب سگی سرسیاه زمستونی رو بعد هشت سال گوش دادم، به علی گفتم چه مرگمون بود که این همه خوش بودیم؟ چه مرگت بود که با اون کلاه لبه بلند حصیری روی سرت توی اون سرما زده بود به سرت سلکشن سلکت پاپ‌های برتر دهه فلان رو پشت هم می‌خوندی؟ چه مرگم بود که توی اون سن و سال اومدم بهت گفتم آقای فلانی که این لباس مسخره رو تنت کردی می‌دونی همه زندگیمی و دوثت دارم؟ سعید چه مرگش شد که دیگه بعد اون شب ترومپتش رو فروخت و هیچ وقت دیگه‌ای نخندید؟ چطور شد که امیر دیگه نفس نکشید؟ ما که مست نبودیم، چیزی نکشیده بودیم، قرص نجوییده بودیم... شت! چقدر از جزئیات اون شب نفرت دارم‌ پسر... متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد. param name="AutoStart" پایان رنج، لبخند...ادامه مطلب
ما را در سایت پایان رنج، لبخند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fallingdowna بازدید : 28 تاريخ : سه شنبه 9 آذر 1395 ساعت: 18:29

نه اینکه چون پیر شدی چین و چروک ریخته روی صورتت فکر کنی یه وقتی مرلین نکرده بخوایم به حالت دلسوزی کنیم تا این چندصباح که پیشمون هستی رو با قلبی گرم و دلی آسوده بگذرونی، دو سه قدم از روی حرفمون پای خرفت شدنت کوتاه بیایم و عقب بکشیم الکی بگیم به به  کار آخرت بدون حضور اسکلت‌های دست و پا چلفتی‌ِ چشم گود رفته‌ی سخنگو چقدر خفن و باحال بود. نه! فقط راستیتش هنوز اونقدرام بیشعور نشدیم که بخاطر چیزی که قبل از این بودی و پیش از این‌ها ساختی برات قوطی قوطی آبجو باز  نکنیم و روی شونه‌هات نزنیم که دمت گرم دیوونه! خودت از خودت جا موندی درست! هنوز که هیچکس نتونسته توی این جور خل بازی‌ها به پات برسه. پایان رنج، لبخند...ادامه مطلب
ما را در سایت پایان رنج، لبخند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fallingdowna بازدید : 18 تاريخ : سه شنبه 9 آذر 1395 ساعت: 18:29

هجوم زخم تو را نمی‌کِشد تن من 

برای کشته شدن چه کنم...

پایان رنج، لبخند...
ما را در سایت پایان رنج، لبخند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fallingdowna بازدید : 37 تاريخ : سه شنبه 9 آذر 1395 ساعت: 18:29

حالا که تمام ایده‌های ناب هستی توسط هنرمند‌های پیشین جویده جویده و هسته‌اش هم در زباله دانیِ کائنات تف شده، بنظر می‌رسد که دیگر تنها راه حل خلق کردن در این جهان چیزی جز دستکاری فرمول‌های تاریخ مصرف گذشته نباشد. پیرو این قاعده فیلم درحقیقت ترکیب موفق نسبتا حساب شده‌‌ی جسدها در کنار کاراکترهای احمق جسوری است که سرشار از اشتباهات ریز و درشت هستند و در یک فضای عاطفی با ملات چسبناک طنز موقعیت باهم خط و ربط پیدا می‌کنند و هرکجای قصه هم که بمیرند یک نقطه‌ی بزرگ آخر خط می‌گذارند و تمام اموات را با خودشان به به سرخط برمی‌گردانند. قصه گو بودن فیلم(اشاره به راوی داشتن) بواسطه‌ی نادان کل (!) داستان شاید در ابتدا کمی زننده به چشم بیاید اما درحقیقت  خلاقیتی که در این نوع از روایت فیلم گنجانده شده است یکی از بیشمار دلایل موفقیت در پیشروی و به رکود نیفتادن قصه به حساب می‌آید. برای خلق یک اثر خوب اول/اینکه باید دست احمق‌ها را برای جولان دادن باز گذاشت دوم/ اینکه هموسکشوال‌ها را به حال خود در فیلم‌های مغموم طرد شده از جامعه رها نکرد،بدون شک هرکدام از آن‌ها قصه‌ای دارند که باید توی تمام موقعیت‌های دراما پایان رنج، لبخند...ادامه مطلب
ما را در سایت پایان رنج، لبخند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fallingdowna بازدید : 25 تاريخ : سه شنبه 9 آذر 1395 ساعت: 18:29

زُل زده بودم توی چشم‌های‌ ساکت بابا و بی‌هیچ رعایت حد و حدود پدردختری  گفتم: مسئله‌م بچه نیست، قدمش روی چشمم، اصلا اون موقعی هم که هنوز گند نزده بودید به روال زندگی بیشتر از اینکه با شماها زندگی کرده باشه کنار من قد کشیده و بزرگ شده. بابا بی‌ربط به حرفم بهونه آورد که چاره‌ای نداشتیم. از یک جا به بعد باید جلوی اشتباه رو دیر یا زود می‌گرفتیم. گفتم می‌دونی باباجان فرق من و شما چیه؟ از همون وقتی که شروع کردم به تصمیم گرفتن برای خودم در یک حالت صد در صدی می‌دونستم که دارم اشتباه می‌رم، که دارم اشتباه می‌کنم، که یک جایی بالاخره با این حماقت‌ها کار دست خودم می‌دم. اما شماها چی؟ فکر کردید چون بالغ شدید دیگه عاقل روزگارید و هرکاری انجام می‌دید صد در صد درسته. دوباره زُل زدم به صورتش، به دست‌هاش. کنترل تلوزیون رو‌ دستش گرفته بود مثل پسربچه‌های شیش هفت ساله‌ی توی بن بست گیر افتاده‌ی بی‌راه گریز، هی تلق تولوق با در مخزن باطری کنترل ور می‌رفت که شاید معجزه‌ای شه و زمان تند تر از معمولش بگذره.عصبی شدم بدون اینکه متوجه باشم زدم روی دستش کنترل رو از بین انگشت‌هاش بیرون کشیدم. خندید گفت به دنیای بی‌فکر پایان رنج، لبخند...ادامه مطلب
ما را در سایت پایان رنج، لبخند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fallingdowna بازدید : 28 تاريخ : سه شنبه 9 آذر 1395 ساعت: 18:29